Happy New Year                     2 0 0 7                            Happy New Year

Happy New Year                     2 0 0 7                            Happy New Year

Happy New Year                     2 0 0 7                            Happy New Year

Happy New Year                     2 0 0 7                            Happy New Year

قصه جنگل ...

اینجا جنگل است
این جنگل از آن من است
اسم درختانش غم است
با یاری اشکهایم
دریایی می سازم
با یاری درختهایم
 قایقی می سازم
من هنوز از سمت غروب
قصه امیدت را با تمام وجود گوش می دهم
مقصدم روشن نیست 
می خواهم چون فروغ                   از شب بگذرم
به سمت امیدت پارو می زنم
شاید پشت دریا دستانی باشند
تا یاری دستانم باشند
قلبم چون کویری بی آب
بار ها از تشنگی شکسته است
اما من دریا را             قایق را          قصه امید تو را
مدام برایش می خوانم ...

***سال نو میلادی بر تمام مردم جهان مبارکباد***

تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ولی برای یک نفر تمام دنیا باشی.

میلاد با سعادت  حضرت عیسی همچنین فرارسیدن سال نو میلادی را به مردم جهان تبریک عرض مینمائیم.( بخصوص بازدید کنندگان محترم)

این هم لوگوی گوگل برای کریسمس

شما هم میتوانید از طرف این وبلاگ سال نو میلادی را به دوستانتان تبریک عرض نمائید.

مدیر وبلاگ:مسعود

پستچی

یه روز یه پستچی بوده که هر روز با موتور نامه های مردمو می رسونده اون یه همسری داشته که همدیگرو خیلی دوست داشتن تا حدی گه همه به عشق اینا حسودی می کردند یه روز تعطیل اینا با هم می رن بیرون شهر ( ما اسم زنرو می ذاریم انا مرده پیتر   ) چون یه شهر حارجی بودند در راه مرده به زنش میگه انا بگو منو دوست داری   انا میگه : دوست دارم   میگه نه نمیشنوم کلاه کاسکت  رو از سرم بردار بذار سرت  بلند تر بگو  آنا هم میذاره سرش می گه دوست دارم   همونحا با موتورشون پرت میشن تو دره  پیتر  در جا میمیره انا زنده می مونه 
بعدن می فهمند که پیتر فهمیده بوده که ترمز بریده برای همین خواسته جون معشوقشو نجات بده..!

 

از اینکه لطف می کنین و با نظراتتون منو در زیباتر کردن مطالب وبلاگ کمک میکنین نهایت تشکر رو دارم.

بخصوص ستاره و هدا و سحر خانم عزیز که یار همیشگی من در این وبلاگ بودن.

از سحر خانم هم بخاطر اینکه گفتن از عنوان وبلاگ خوششون نیومده ممنونم.چون همه نظر ها برام مهمه.دوست دارم بگین که چه عنوانی برای وبلاگ مناسبتره.

سحر خانم حتما بگن که می خوان عنوان وبلاگ چی باشه.

در پایان از اینکه وبلاگ من رو برای دیدن انتخاب کردین ممنونم.

تا مطلب بعدی خدا نگهدارتون.

نمی بینی ....

سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه ی باران ندیده

همیشه همینطور است.... یکی می ماند تا روزها و گریه را حساب کند یکی می رود تا در قلبت بماند تا ابد.... اشک هایت را پشت پایش بریزی رسم رویاها همین است..... که تنها بمانی با اندوه خویش روزها و گریه ها را به آسمان خالی ات سنجاق کنی باید باور کنی که بر نمی گردد.... که بگویی چقدر شب ها سر بی شام گذاشته ای تا بتوانی هر صبح با یک شاخه گل ارزان منتظرش بمانی......

تفاوتهای خون و اشک ۱- خون قرمزه رنگه عشقه ، اشک بیرنگه درد عشقه  ۲- خون وقتی میاد بیرون میسوزه اما اشک اول میسوزه بعد بیرون میاد ۳ - خون مال زخم جسمه ولی اشک مال زخم روحه ۴ - جای زخم خون خوب میشه ولی مال اشک خوب نمیشه ۵ -  خون همیشه مال درد و غمه ولی اشک بعضی وقتا مال خوشحالیه ۶ - جلوی خون و میشه گرفت ولی اشک رو نه  ۷ - از جاری شدن خون، کسی خجالت نمیکشه اما بعضیا از اینکه اشک بریزن خجالت میکشن

اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم   اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم   اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم    اگر عشق بودم اهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم  ولی افسوس که نه بارانم   نه اشک   نه گل و نه عشق  اما هر چه هستم دوستت دارم

نمی بینی ....

سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه ی باران ندیده

همیشه همینطور است.... یکی می ماند تا روزها و گریه را حساب کند یکی می رود تا در قلبت بماند تا ابد.... اشک هایت را پشت پایش بریزی رسم رویاها همین است..... که تنها بمانی با اندوه خویش روزها و گریه ها را به آسمان خالی ات سنجاق کنی باید باور کنی که بر نمی گردد.... که بگویی چقدر شب ها سر بی شام گذاشته ای تا بتوانی هر صبح با یک شاخه گل ارزان منتظرش بمانی......

تفاوتهای خون و اشک ۱- خون قرمزه رنگه عشقه ، اشک بیرنگه درد عشقه  ۲- خون وقتی میاد بیرون میسوزه اما اشک اول میسوزه بعد بیرون میاد ۳ - خون مال زخم جسمه ولی اشک مال زخم روحه ۴ - جای زخم خون خوب میشه ولی مال اشک خوب نمیشه ۵ -  خون همیشه مال درد و غمه ولی اشک بعضی وقتا مال خوشحالیه ۶ - جلوی خون و میشه گرفت ولی اشک رو نه  ۷ - از جاری شدن خون، کسی خجالت نمیکشه اما بعضیا از اینکه اشک بریزن خجالت میکشن

اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم   اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم   اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم    اگر عشق بودم اهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم  ولی افسوس که نه بارانم   نه اشک   نه گل و نه عشق  اما هر چه هستم دوستت دارم