طعم خدا

 

"طعم خدا"

 

زنبور ها می دانند که عسل در درون گل پنهان است

می دانند که جهان گذران و جهان جاودان یکی است

اما فریب خورده گان، چگونه این حقیقت را بدانند ؟!

 

فریب خوردگان، آنگاه که به آینه می نگرند،

انعکاس صورتشان را، چهره ای حقیقی می پندارند،

و ذهنی که حقیقت را انکار می کند،

آنچه را که دروغ است راست می انگارد.

 

با آنکه رایحهء گل قابل لمس نیست

بوی خوش آن در همه جا پراکنده و محسوس است

آن کس که وجودش بی نقش و صافی است

این دایرهء مرموز را خوب می شناسد. 

امکان زنبور شدن برای همه وجود دارد

هرکسی می تواند در این راه رشد کند

یک زندگی ساده و بدون قالب ریزی، یک زندگی لحظه به لحظه، دروازه و کلید آن است.

 

اگر انسان از گذشته اش رها شود،

یک زنبور می شود

و آن وقت عسل را در همه جا پیدا می کند.

 

عسل واقعاً یعنی چه ؟

قورباغه ها هرگز این را نمی دانند.

 

قورباغه ها در کنار ریشه گیاه، همان گیاهی که گل می دهد و زنبورها شهدش را می برند، زندگی می کنند، اما در طول زندگی هرگز به حوزه آن وارد نمی شوند.

وقتی ساراها درباره قورباغه حرف می زند، منظورش کسانی است که در گذشته هایشان و در زندان خاطرات اسیرند.

وقتی در گذشته ها زندگی می کنی، زندگیت یک تکرار یکنواخت است

شادی و لذت هستی را از کف می دهی

و این شادی همان عسل است

شیرینی لحظه حال

این لذت، همان عسل است

اگر راه گردآوری عسل و چگونه شاد بودن را یاد بگیری، یک امپراتور خواهی شد

وگرنه گدا می مانی

پرنده ها می خوانند، عسل فرو می بارد

زنبور از آن برخوردار می شود

و قورباغه آن را از کف می دهد.

اگر راه جمع آوری و چشیدن عسل را یاد بگیری، آن را در همه جا پیدا می کنی.

خداوند در همه جا حاضر است.

آنچه ساراها عسل می نامد

همانا طعم خداوند است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد