دیر یا زود در زندگی هر کس، زمانی فرا می رسد که شخص خود را در چهار راهی می یابد، در حالی که نه نقشه ای در دست دارد و نه تابلو و نه نشان خاصی در معرض دید اوست.
نشانه ای که نشان می دهد به کجا می رسد. در این مواقع که احساس گم شدگی، عدم اطمینان، اضطراب و کنترل نداشتن به فرد دست می دهد، زندگی او عوض شده و همین باعث ترس می شود.
تغییرهرچیزی ما را می ترساند. چون ما عادت کرده ایم که به آن چیزها و افراد آشنا تکیه کنیم. تا وقتی که آن ها وجود احساس امنیت و اطمینان می کنیم. بنابراین وقتی پای تغییر به میان می آید، حس می کنیم که باید مثل شترمرغ عمل کنیم و سعی کنیم به وسیله ی نادیده گرفتن آن تغییر و تحول، خود را از خطر آن حفظ کنیم.
واقعیت این است که هیچ چیزی همیشه بدون تغییر نمی ماند، همه چیز تغییر می کند، بدن ما، اعتقادات ما، شیوه ای که خود و دیگران را احساس می کنیم. تغییر، تنها رکن پایدار در عالم است. ممکن است از آن وحشت کنیم، ولی باید بدانیم که می توانیم از پس آن برآییم.
بحران مراحل مختلفی دارد و هر مرحله، بخش طبیعی فرایند آن است. هر کس به شیوه ای و از هر طریقی بحران را طی می کند که به نظر او صحیح است. شما بدانید در هر مرحله از بحرانی که هستید، آن مرحله برای همیشه باقی نمی ماند.
ارمغانی که هر بحران به همراه می آورد، یگانه است. کسی نمی تواند در آغاز پیش بینی کند که سرانجام چه خواهد شد، یا آن را وادار کند که چیزی به غیر از آن که هست بشود. شاید این ارمغان درک عمیق تر شما و دیگران به زندگی باشد، استقلال بیشتری باشد، یا دوستی های تازه ای ایجاد کند. ذهن خود را باز کنید و در انتظار یافتن آن باشید.
مواجه شدن با بحران به ما فرصت رشد یافتن می دهد.
ارمغان مواجه شدن با آن را دریافت کنید.
سلام عزیزم
عیدت مبارک
عیدت مبارک
نمی دونم اما از چیزی که درک ازش نداشته باشم خوشم نمیاد..خوب اره این اتفاق می فته و خوب باید کمی ساده اش گرفت..چون هر روز یکی از ان روزهاست..
سلام سایت عالی دارید
به منم سر بزنید
سلام امیدوارم همه انسانهای با اندیشه بتوانند به نحو احسن بحران هاشون را ٫شت سر بگذارند . در برفراز بی نهایت مشتاق دیدارت هستم.