تو در من آن تب گرمی که آبم میکند کم کم, نگاهت نیز چون مستی خرابم میکند کم کم, منم آن کهنه دیواری به جا از قلعه های سنگ که باد و آفتاب آخر خرابم میکند کم کم."
............................................................

روزی مرگ از زندگی پرسید: آن چیست که باعث می شود تو شیرین و من تلخ جلوه کنم ؟
زندگی لبخندی زد و گفت: دروغ
هایی که در من نهفته است

..............................................................

اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد
است بدان عاشق شدن از بهر رنج است اگر

عاشق شدن پس یک

گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است.

و حقیقتی که تو در وجودت داری

نظرات 3 + ارسال نظر
isaac شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ق.ظ http://www.ishaq.blogsky.com

salam
khobi
dar morde pesare irani taqriban doroste
midoni chera
chon dokhtare ziba ziade
mikhad hama ro dashte bashe
vali to delesh faqat ye ki ro mikhad
ooon
golchin mikone

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:07 ب.ظ http://rue.blogsky.com

خدایا چه سخت است بی بهانه گریه کردن به ظاهر خندیدن وبه دروغ
فریاد زدن که زندگی شیرین است
.
.
.
دلت شاد

ستاره یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:01 ق.ظ http://setareh-banoo.blogfa.com

سلام عزیزم
ممنون که بهم سر میزنی

اپت مثه همیشه قشنگ بود
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد